تا دریا ...

یک تسلّا هست و بس : رود بی آرام را تا کام دریای عدم یک دو گامی بیش نیست.

تا دریا ...

یک تسلّا هست و بس : رود بی آرام را تا کام دریای عدم یک دو گامی بیش نیست.

آن روز نا گزیر که می آید ...

  • فکر می کنی یک روز بشود که دندان هایمان - بس که با هوا در تماس بوده - زنگ بزند ؟‌  

 یک روز که حبه حبه خوشی بگذاریم در دهان هایمان و چای بخوریم ؟  

 

یک روز که یک نفس را بشود کشید : دم ٬ بازدم ... بدون خفگی ٬ بدون حس ّ اجسام اضافه سر راهش.

 

  • می شود یا شعار ست ؟‌  

روزی که آرزوی چنین روزی محتاج استعاره نباشد ...

نظرات 7 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 1391/01/14 ساعت 00:42

می شود یک روز ، بذرِ کاش ، درختی بشود سبز ُ بلند ، امّا باغبانی خریدارش نشود؟... همه محصولِ مزرعه یِ خودرا سبزُ زنده ببینند... بلند تر ُ راست تر از کاش هایی که سر به فلک کشیده اند...!؟

می شود بشود!؟ یا شده است این نشدن ُ کاریش نمیشه کرد...!؟
+ عـالی! : )

:)
ولی ماها مطمئنیم از به بار نشستنش ، نه ؟ مطمئنیم ...
( ولی از قدیم گفتن کاش رو کاشتیم سبز نشد ! العان این متن با باور های فرهنگی من در تناقضه !! :-" )
قرار نشد غیر پستای عالی وب خودت یه سری پستم تو کامنتینگ من بنویسی که ملت دیگه پست من رو نخونن ها ! ؛)))

ملیکا 1391/01/14 ساعت 23:43

اوووفـ... به بار نشستنش.... هــی...
( آها! الان نگم چیزی!؟:دی )
چه حرفا می زنی!:-جی اصن مردم تا به دریا می رسن ، محوِ نوشته ـاش می شن. جونِ تو !

شکوفه خودمونیم هرچقد اینجا کلاس داره اسمایلیاش داغونه !‌((:
قراره بی رو درواسی بگیم دیگه ؟‌
من خیلی دوس داشتم پستتو ولی میدونی همین حرفو یه ذره ساده تر بگی همه پسند تر میشه . البته من نمیدونم تو دوس داری که اینجوری باشه یا نه !‌:دی
من که خیلی دوسش داشتم !‌:ایکس

سخت بود ؟‌
حالا همه پسندم نه ٬ خاص ها هم بپسندن بسه ( لایک یو!‌)‌ ! :]

رازدار 1391/01/16 ساعت 23:06

1
One day I'll hear
The laugh of children,
In a world where war has been banned…
One day I'll see
Men of all colours;
Sharing words of love and devotion…
Stand up and feel
The Holy Spirit;
Find the power of your faith…
Open your heart
To those who need you;
In the name of love and devotion…
Yes, I believe…
2
چه خوب که می‏شود داخل دست‌شویی و حمّام گریه کرد؛ چه خوب! داخل حمّام‏دست‏شویی خانه، داخل دست‏شویی قطار، داخل دست‏شویی‏های دبیرستان، حتّی وقتی که با گوش‏هاات می‏شنوی که حتّی عزیزترین کسان‏ات هم می‏گویند: ما هیچ نداریم، ما هیچ نداریم، ما چیزی نداریم؛ ما هیچ نداریم. ما هیچ نداریم. ما بمب‏اتمی نداریم. ما نقشه‏ی خطخطی‏شده‏ی متروی شهری نداریم. ما هواپیماهای هزاران‏نفری نداریم. ما اینترنت‏های گیگی نداریم. ما حساب‏های میلیاردی نداریم. ما فرهنگ هم نداریم.آن‏وقت چه خوب که می‏شود داخل دست‏شویی خانه‏ی دایی این‏ها گریه‏کرد…!!
3
یک‏روز خواهدآمد، همه‏ی آدم‏هایی که هیچ نداشتند، خواهندآمد.
آن‏روز، همه‏ی نداری‏شان را می‏ریزند روی‏هم!
آن‏روز بهشت می‏شود، روی زمین.
4
طبل تو خالی صدایش بیشتر است نه؟؟؟ طبل می خواهیم که صدایش جهان را پر کند… باید صدایش بلند باشد! نه اینکه به اسم عِلم و هزار کوفت دیگه صدا خفه کن برایش تدارک دیده باشند که صدایش را همسایه ات هم نشنود چه رسد به عالم… طبل باید طبل یاشد… تا بشود به عالم گفت که ایها الناس بهشت… ایها الناس به قول خودت خدا هنوز هم در همین نزدیکی ست…
پس آدم هایش هرچه ساده تر باشند بهتر است! نگران نداریمان نباش! یا علی مددی!
بهشت نزدیک است…

رازدار 1391/01/16 ساعت 23:09

پ.ن: قسمتِ چهار کامنتِ زیرِ پست خطاب به من بود!

می بینم آن روزی را که هیچ خادمی، کلاغی را از حرمی نراند. خاهد آمد آن روز که کلاغ ها هم جلد حرم شوند. و مردمی که مشت مشت برای زاغ ها گندم بریزند.
*****
پ.ن.
سلام.
جمله از من نیست. از این جاست:
http://www.razizadeh7.blogfa.com/
گفتم من باب رعایت حق کپی رایت!

مهشید 1391/02/10 ساعت 17:23

این خیلی خــوب بود شکوفه .
خیلی !
کلا صحبتی ندارم ...
:-<

+
- میشود نفس کشید ؟ ...
- اگر "هوایی " باشد .

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد