ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
حل شده بودم ولی هروقت قرار بود چیزی را از دست بدهم ٬ فکر می کردم. همیشه می ارزید. همیشه از دست می دادم.
همان که " آن " میخواست شدن ، لذت بدمزّه ای داشت. قیمت داشت.
هیچ چیز نمی مانَد ، وقتی بها را داده باشم ، ولی نگرفته باشم.
حالا این ِ لعنتی کجاست ؟ ...
نمی توانم بخندم ، حرف بزنم ، داد بزنم ، ناراحت باشم ، نمی توانم حس کنم ...
یک پوسته ی خوب باید بخرم و دور خودم بپیچم که هیچ کس نتواند انسان نبودنم را بستاید.
بستاید ... آدمها اینجا ، انسان ها را دوست ندارند.
" توی استیصال آدمها ، توی خدایا غلط کردم ها ، ... "
ترکیبِ اینُ آن خیلی خوب بود!
هر توضیحی که در مورد متن تو یاهو می پرسید میشه 2000 تومن! :-"
دنبال ِ جاش نباش ! چیزی که پیدا شدنی باشه، پیدا میشه :)
+ خیلی خوبه که می خونمت باز
شاید ...
+ مرسی آیناز که اومدی :)
آدما اصولا ب این ک نگشتن توجه نمیکنن...در جواب نظر بالایی!
شاید بعدا گفتی چ قیمت خوبی!کم پیش نمیاد اگ این انقدر بزرگ بوده ک عوض شدی...
معرفی ؟ :- مصرّ
هــی چه خوبه اینجا ! :)
& اسکینشو هم خیلی دوست دارم :)
مرسی که اومدی ... :)
بازم ممنون.
معرفی نمی کنم فقط میتونی ب حرفام توجه کنی...
هرجور راحتی!
روی ماه خداوند راببوس جز معدود کتاباییه که میشه باهاش گریه کرد از درد ...
بعده خوندنش فهمیدم ...
مشکل اینه که آدم آن رو نمیبینه همیشه ...
ای بابا چه قدر طولش میدی! تند تند بنویس :-" من تند تند نویس نیستم ولی تند تند نویسان را دوست دارم :-"
بابا امتحانات کمر ما رو خَم کرده. :|