ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
یکی از همین روزهایی که دستهایت را نگران می کنند و خندههایت را به درد می آورند ، در یکی از همین خواب هایی که هربار تبدیل می شوند به خود ِ خود ِ کابوس ِ بیدار شدن ، یکی از همین روزهای عادّیای که احساس می کنی یک نفر - نامرئی - دائم به طرز زندگی کردنت فحش می دهد؛
بالاخره توی یکی از همینها فراموش می کنی ، فراموش می شوی.
گم می کنی ، گم و گور می شوی.
این را قول ( بخوانید : مژده ) می دهم. :]
َ
یکی از همین روزها دستی تکانم خواهد داد
و خواهد گفت ... بیدار شو ...
کابوس میدیدی !
سلام و بسیار سپاس
من عاشق این آهنگم که یه قسمت لیریکسش عنوانت ِ...
محض ِ گفتن سلامی ُ این که دنبال میکنم وبت ُ ;)
:|
+ گم نمیکنی گمت میکنند!
+ فراموش نمیکنی فراموشت میکنند!
از سر این چیزاس که مجبور به فراموش کردن و گم شدن میشوی!