تا دریا ...

یک تسلّا هست و بس : رود بی آرام را تا کام دریای عدم یک دو گامی بیش نیست.

تا دریا ...

یک تسلّا هست و بس : رود بی آرام را تا کام دریای عدم یک دو گامی بیش نیست.

روا بود که چنین بی حساب دل ببری؟


'عادی' که می گویم یعنی همیشه،هرروز.
یعنی همه ی حرف زدن ها و تقلّا کردن ها. 
یعنی همه ی آن ها،شما،من. 
'متفاوت' که می گویم یعنی پررنگ. 
یعنی نگاه ، صدا. یعنی زنده ... 

وقتی یک متفاوت افتاده وسط میلیون ها عادی زندگی ت ؛ 
تک تک سلول های بدن ت پررنگ می شوند ... 
و زنده. 

# اگر راست گفته باشی.
نظرات 6 + ارسال نظر
rAhane 1392/07/26 ساعت 18:11

چقد زود آپ کردی .یه ماه نشدا .عامل ـای ایجاد فوران زیاد شدن .:-".خوش به حالِ مردم .؛؛)
تبریک میگم .؛؛)

× گامِ اول . بعد از ده ماه .:-":))

میترا 1392/07/26 ساعت 18:54

مردم آپ میکنن ؛؛) بعد مثن من ماهی دو تا آپ ِ یه خطی میکنم . :-"

امثال من باید برن با این پست زندگیشونو ادامه بدن مثلا :-"

فائزه 1392/07/30 ساعت 17:34

:)
چقدر خوش حال شدم خوندم این‌جا رو... با تاخیر البتّه!
نمی‌دونم چرا، یاد این شعر سعدی افتادم که عنوان‌ت رو که دیدم:
بر سر کوی تو گر خوی تو این خواهد بود
دل نهادم به جفاهای فراوان دیدن
هر شبم زلف سیاه تو نمایند به خواب
تا چه آید به من از خواب پریشان دیدن؟
با وجود رخ بالای تو؛ کوته نظری‌ست
در گلستان شدن و سرو خرامان دیدن...

:)
خوب باشی همیشه!

از کثیر احساساتیه که هنوز تجربشون نکردم و مشتاقانه منتظرم تا تجربش کنم.

mahdi 1393/11/28 ساعت 21:42 http://broken-heart74.blogfa.com/

سلام

وب قشنگی داری

خوش حال میشم به منم سر بزنی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد