ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
این روزها شدیداً این عبارت " آدمهای نامتقارن " در ذهنم زنگ می زند.
همه چیز ِ نامتقارن.
حتّی دویدن برای خوش بختی های کوچک نامتقارن که از یک طرفشان بدبختی زده بیرون.
× لازم شد خودت را هم بگذاری و بروی.
چون آدم از جنگیدن که خَسـته نمی شود،
از چیزهایی که برایشان می جنگد خَسـته می شود.
خشک شد .
بعداً نوشت : مادر می گوید بعضی ها بدون ریشه ؛ گل می فروشند .
گیسوم ریشه نداشت .
بعداًتر نوشت : عادت خداست. هرچه دلخوشی داریم باید بگیرد. بالاخره باید چیزی وجود داشته باشد که حسرتش را خورد.