ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
هر آدمی یک بار در طول عمرش باید ساعت ۱۰ شب تکیه بده به یکی از ساختمونای دور میدون ونک ٬ Fade to Black رو با مکس ولوم گوش بده ، زل بزنه به کفش ها.
و ایمان بیاره ؛
"نگه جز پیش پا را دید ، نتواند ،
که ره تاریک و لغزان است .
وگر دست محبت سوی کس یاری،
به اکراه آورد دست از بغل بیرون ،
که سرما سخت سوزان است ."
پ.ن :خوشحال بودیم وبلاگمون تبلیغات نداره ها.
این هم یک جور بچگی ست که می نشینم ، زل می زنم به لاک پشتم که ساعت ها دست و پا میزند و می چسبد به شیشه ی ظرف ، و همین طور اشک هایم می ریزد.
... همین و این می شود تمام بودنت.
من که هیچ ندارم جز یه بودن ؛ این بودن ِ جز را هم به باد دِه ...