| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | ||||||
| 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
| 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
| 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
| 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
| 30 |
_ چی انقدر مشغولت کرده؟
_ دارم لیست کتاب نمایشگاه کتاب می نویسم ، حواسم هست که این هفته روز ِ "بهترین" هست ، سعی می کنم آرام باشم ، خودم را برای امتحان ها حاضر کنم ، دارم می دوَم دنبال زمان ، باید یادم باشد دنبال کار پروژه هم باشم ، یادم باشد حرف بزنم ... ، ...
_ زندگی هم بکن. منظورم چیزی به جز مثل گیج ها دور خود چرخیدن است.
_ آها ، بروم. باید یادم باشد بگذارم بروم.
میفهممش ... تا حد خوبی میفهممت ..
فقط تو ورژن آدمی که انقد برنامه ریخت ، انقد برنامه هاشو ، کاراشو ، یادت باشه هاشو دوره کرد ، انقد داد زد "ای زمان بی من مرو" و فایده ای نداشت ، زد به سرش . خوش شد .
سر خوش کامل!!انقد که دیگه نمیدونم چی میشه و چی باید بشه فقط میگذرونم !!میخندم !هی میخندم!!فعلا چیزی رو سعی میکنم حس نکنم زیاد ... سعی میکنم به حجم یادم باشه ها فک نکنم...:)
مصطفی مستور می گفت نهنگا هر چند وقت یک بار -هر چقدر هم زیر آب باشن- آخرش مجبور می شن بکنن و بیان رو آب. که نفس بکشن. که نفس بگیرن. که بعد دوباره بتونن برن زیر آب.
چه انتظار عظیمی نشسته در دل ما
همیشه منتظریم و کسی نمی آید
صفای گمشده آیا
بر این زمین تهی مانده باز می گردد ؟
اگر زمانه به این گونه
ــ پیشرفت این است
مرا به رجعت تا غار
ــ مسکن اجداد
مدد کنید
که امدادتان گرامی باد
همیشه دلهره با من
همیشه بیمی هست
که آن نشانه ی صدق از زمانه برخیزد
و آفتاب صداقت ز شرق بگریزد
همیشه می گفتم:
چقدر مردن خوب است
چقدر مردن
ــ در این زمانه که نیکی
حقیر و مغلوب است ــ
خوب است