تا دریا ...

یک تسلّا هست و بس : رود بی آرام را تا کام دریای عدم یک دو گامی بیش نیست.

تا دریا ...

یک تسلّا هست و بس : رود بی آرام را تا کام دریای عدم یک دو گامی بیش نیست.

همیشه که نباید ماند.


# خدا ، در بهترین لباسش در حال دویدن.


# نقّاشی ، پر از رنگ‌های ناخواسته.



بترسد. از زنده بودن بترسد.




نظرات 6 + ارسال نظر
آر 1391/10/25 ساعت 19:30

:-؟

[ بدون نام ] 1391/10/25 ساعت 22:35

پستت ، یادِ اولِ هبوطِ شریعتی انداخت ـم...
و همون برداشت رو کردم کاملاً ازش..
گویا که... حرف چیزِ دیگری بوده.. : )
یه چیزِ خوب شنیدم... :- بی ربط شاید حتی

"در جایی که یک دیوانه وجود دارد ، همه مطمئن اند که دیوانه نیستند."

خـــــیلی راضی ـم ازش...

تا حالا هرکی خونده یه برداشت کرده :))
ولی برداشت تو خیلی شاخ بود.راضیَم :دی

Sayna 1391/10/26 ساعت 22:09

چی شده؟ : نفهم

عزیزم >:دی

مه‌شید 1391/10/27 ساعت 02:48

نذار بپرسم: منظورت شکوفه؟
:- "

بهترین لباس خدا ، نقّاشی ، خَلَقَ و صورکم ، ناخواسته‌ها ، بی نیازی ِ مطلق و ناگهانی ، نقّاش ، محو کردن ، دویدن ، دویدن ، دویدن ُ خدا.

+ کلیدواژه ها :-گاج

یک دوست 1391/10/27 ساعت 21:14

شکوفه منظورت ُ بگو ...

کامنت بالایی دیگه. :-S

سـحر 1391/10/30 ساعت 20:13 http://pensive-s.blogfa.com

حتی گاهی باید دوید!
منم نفمیدم!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد